فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

برقرار کردن به انگلیسی

معنی

معادل انگلیسی لغت:

to commission

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد برقرار کردن

  1. مترادف:
    ایجاد کردن به وجود آوردن
  1. مترادف:
    برپا کردن دایر کردن
  1. مترادف:
    تعیین کردن معین کردن

ارجاع به لغت برقرار کردن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «برقرار کردن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برقرار کردن

لغات نزدیک برقرار کردن

پیشنهاد بهبود معانی